دانلود رمان هرزه ها روی خاک میمیرند از ناب رمان
دانلود رمان هرزه ها روی خاک میمیرند
ار تو همین که میشوم آزرده بیشتر
میبینم عشق،دل ز دلم برده بیشتر
تنها تویی که میکشی ام سمت زندگی
من نیستم بدون تو یک مرده بیشتر
آه از غم آه،صبر مرا کاشکی خدا
میکرد در فراق تو یک خورده بیشتر
تو آفتاب چشم منی تا نیامدی
من میشوم بدون تو پژمرده بیشتر
ای تو که هرچه میروم انگار میشوی
از هرچه بی نهایت نشمرده بیششتر
بیچاره من که از همه عاشقان شهر
کاردلم همیشه گره خورده بیشتر
بخشی از رمان :
غزل:
سیگارو زیر پام له کردم. بینیمو چین دادم ، عادتم بود ..وقتی می خواستم به چیزی دقیق شم بینیمو چین میدادم ، با اینکه صد بار حبیب
بهم گفته بود دماغت بااینکار کم کم اویزون میشه .ولی هربار باز همین کارو انجام میدادم
چشم تیز کردم سمت بانک اون سمت جدول . .که پسری با عجله ازش خارج شد . ابرویی بالا انداختم .
ببین چی نصیبم شد اول صبحی پسری با کیف سامسونت قهوه ای ، که از در غربی بانک زده بیرون .