دانلود رمان ایلین بانوی من از ناب رمان
دانلود رمان ایلین بانوی من
نویسنده : فریده بانو کاربر
صفحات : ۱۸۵
#
خلاصه رمان : راجب دختری هست که خونه ی پدر خونده اش زندگی میکنه و این پدرخونده یه پسر داره که بعد از ۱۲ سال می خواد از انگلیس برگرده و دختر قصه ی ما از این پسر متنفره… حالا باید تحملش کنه یا ….
رمان عاشقانه
رمان
قسمتی از ایلین بانوی من:
ایلیا – من عاشق رقصای دو نفره هستم همه مدل بلدم
– افرین پس باید به منم یاد بدی
ایلیا – به روی چشممم بانوی شرقی , هر چند قیافه ات اصال به شرقیا نمی خوره
بیشتر شبیهه روس های اصیل هستی
– تا حاال یه روسی اصیل و از نزدیک ندیدم …تا نظر بدم
بعد از شام ایلیا کادوش که یه تابلو فرش نفیس بود و داد با همگی خداحافظی کردیم
توی ماشین کمر بندو بستم گفتم : شب خوبی بود دوستاتم خوب بودن…
ایلیا – اره من از ایران که رفتم با اینا یه اکیپ توی دانشگاه بودیم
ما رو به اسم شرقی های شر می شناختن
– چقدم این اسم بهتون میاد…
من هنوز در تعجبم
ایلیا – تعجب چی ؟
– اینکه چطور ربان ما یه رنگ در اومد ؟
ایلیا – این یه رازه که من سالها دارم انجامش میدم , حاال ربانتو چیکار کردی؟- هنوز
روی مچ دستم چطور ؟
ایلیا – اگه ازت بخوام میدیش به من
با نگاه گنگی گفتم : بدمش به تو ؟ برای چی ؟ می خوای چیکار ؟
ایلیا – همینطوری اخه من یه کلکسیون از ربانهایی که با دیگران میرقصم و دارم گفتم
اینم به جمعشون اضافه بشه
– ربان و باز کردم گفتم بیا مال تو ولی نگفتی این چه جور رازیه
ایلیا ربان و گرفت گفت : کوچولو راز و که به کسی نمیگن…
– باشه نگو ..
تا خونه سکوت بین ما رو فقط صدای دلنواز موسیقی میشکست
بعد از شب بخیر با ایلیا به اتاقم رفتم انقدر خسته بودم که سرم به بالشت نرسیده خوابم
برد …