نویسنده: #شبح_عشق ( #مریم_حیدری ) خلاصه رمان برد یا باخت:
مهراد و مهیار دوتا برادر که سال های سال یتیم بودن تا این که آنا و احمد یه زوج که باردار نمیشدن و آرزوشون یه دو قلو بوده مهراد و مهیار رو قبول میکنن .
مهراد شیطونی نمیکنه ، ریسک نمیکنه ، مثبت میزنه ، کار منفی نمیکنه ، دنبال دخترا نمیره ، اما عینک احمقی هم نمیزنه ، مغروره و حرف حرف خودشه .
ولی مهریار شوخه ، بیش از چندتا دوسـ ـت دختر داشته ، با دخترا ارتباطش عالیه ، خونگرمه و منفی ، هیچوقت تو زندگیش نشده یه نمره ی درست و حسابی بیاره کلا شاده .
قسمتی از رمان مهراد خسته روی تخـ ـتش دراز کشیده بود . امروز خسته تر از اون چیزی شده بود که فکر میکرد .
دستشو گذاشت روی پیـ ـشونیش و با خودش گفت ” اگه میدونستم دکتری این همه دنگ و فنگ داره عمرا دکتر میشدم . اونوقت بیست و نه سال از زندگیم رو خودمو خسته نمی کردم . ”
– هوی مهراد کچل … خوابی یا بیدار ؟
بالشتش رو از زیر سرش برداشت و از تخـ ـت اومد پایین . در رو باز کرد و با صورت خواب آلود چهره ی برادر اعصاب خُرد کنش رو دید .
بالشت رو مالوند به صورت مهیار و گفت : اولا کچل خودتی دوما یه وقت فکر نکنی من خواب باشم .
– من نیم درصد هم فکرم به اونجا نمیره .
مهیار بالشت رو پرت کرد تو اتاق و گفت : میخواستم ببینم مُردی یا نه ! کار بدیه ؟
– منم باور کردم .
– به جان آنا .
– جون خودت .
– خب حداقل بیا شام .
– چی داریم ؟
– کوفتِ پلو با خورشت زهر مار . مهراد تو دلش به شادی برادرش حسودی کرد با یه خنده ی حرصی به مهیار نگاه کرد و گفت : برو تا ازت کوفتِ پلو درست نکردم .
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.