نام کتاب: سنگ و تیشه نویسنده: شیوا بادی خلاصه سنگ و تیشه : این رمان درباره ی زندگیه یه خانواده ست، زنی به اسم لیدا، مردی به اسم رامین، پسری به اسم رامتین و برادر رامین که رادین نام داره. به اجبار به خاطر یه رسمی که از قدیم بوده، به خاطر حفظ فرزند، به خاطر حس قشنگ مادر بودن، لیدا مجبوره تن به خواسته ای بده که به اون راضی نیست …
لیدا: دردو دلمو باهاش کردم… از سختیهایى که تو این یک سال کشیدم براش گفتم… از نگرانیهام… از فشارهای زندگی…… از زورگویى پدرش… از اینکه دوباره حاج فتوحى مرغش یه پا شد… از اینکه مثل اون سالهایى که اونو ازم دریغ میکردو منو منع میکرد از نزدیکى بهش…. حالا میخواد پسرمو ازم دریغ کنه… پسری که الان تنها دلیل زندگیمه… جونمه.. وجودمه… یادگار عشق اولو آخرمه! آخرین قطره اشک از چشمم چکید…..با سر انگشت گرفتمشو نگاهمو از اون سنگ سیاه سیاه گرفتم.. با بلند شدن سرم ، دو چشم سیاه دیدم که سعى داشت لبخندشو واقعى نشون بده… میدونم اونم برام ناراحته… ولى چه میشه کرد ؟! هیچ کس حریف حاج محمود فتوحى نمیشه! حتى اون
جلوتر اومدو خواست دستمو بگیره که بلند بشم.. اجازه ندادمو با دستم به زمین فشار آوردمو بلند شدم… همیشه همین طوره.. هر وقت زیاد گریه میکنم قواى بدنمو از دست میدمو پاهام سر میشن! دستى به پشت مانتو قهوه اى رنگم کشیدمو خاکشو تکوندم… یک هفته ست که لباسهام از رنگ سیاه به قهوه اى تبدیل شدن… اونم به اصرار اطرافیان… صداى خندونش حواسمو بهش جلب کرد….میخواد فضارو عوض کنه…همیشه سعى میکرد محیط غمو به شادى تبدیل کنه! از این خصلتش خوشم میاد….خیلى وقتها باهام اینجا میاد.. همراهمه… اجازه میده گریه کنمو خالى بشم… بعد از تموم شدن گریه هام شروع میکنه به لودگى! به مسخره بازى
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.