دانلود رمان نفسم میبره با لینک مستقیم
خلاصه:
فرزاد پسر تند خو غیرتی که ناتوانی جنسی داره و بخاطر همین با هیچ دختری نمیمونه ولی یه روز عاشق یک دختر 17 ساله میشه و دخترو به اجبار به عقد خودش درمیاره دختری که با اون اندام ریزش فرزاد و به هوس میندازه و بیماری فرزاد با اندام آوار از بین میره.
باشنیدن صدای ترمز ماشینی کنار پام توی جام میخکوب شدم،
با ترس به طرف ماشین سرم و کج کردم با دیدن راننده ماشین
از ترس بدنم شروع به لرزیدن کرد
شیشه ماشین و پایین داد و با چشمایی که از شدت خشم سرخ
سرخ شده بود زوم صورت رنگ پریدم شد.
پوزخند وحشتناکی زد، وقتی دستش روی دستگیره ماشین
نشست و بازش کرد قلبم تند تند کوبید به سیـ نم
از ماشین پیاده شد با قدم های محکم به سمتم پا تند کرد، با
پاهای لرزون آروم آروم عقب رفتم، نزدیکم شد از اون دوتا
تیله عسلی رنگ آتیش میبارید ، صورت مردونه پر خشمش از
کتک هایی که قرار امروز نصیبم شه خبر میداد!
با تن صدایی که به وجودم ترس تزریق کرد آهسته گفت:
که جرات کردی بری پیش اون پدر بیشرفت؟
با خودت اصلا یه درصد فکر نکردی فرزاد کاری میکنه به گـوه
خوردن بیفتم؟
با صدای لرزون جواب دادم:
–فرزاد بخدا دلم به پروا تنگ شده بود، دیگه تکرار نمیکنم
تورو خدا ببخشید غلط کردم
با صدای سیلی که تو فضای سرد و بی روح پیچید صورتم به
چپ متمایل شد، گوشه لبم پاره شد و خون قرمزم روی صورت
رنگ پریدم نمایان شد.
بدنم مثل بید میلرزید بدن مرد نفرت انگیز زندگیم هم
میلرزید با این تفاوت که ازترس نه از خشم…
اشک داخل چشمام حلقه زد با صدای دورگه فریاد کشید طوری
که از شدت بلندی صدایی که گوشم و نوازش کرد، حس کردم
پـرده گوشم پاره شد
[…] دانلود رمان نفسم میبره با لینک مستقیم برای موبایل و کام… […]