دانلود رمان خانم ریزه میزه از ناب رمان
دانلود رمان خانم ریزه میزه
نویسنده :زهره دهنوی
دختره فوق العاده شیطونی داریم به اسم الناز ..که سعی در در اوردن حرص پسر عمه اش سیاوش دارد.
بخونید ببینید آیا…..به هدفش میرسه یانه.
ژانر : عاشقانه،طنز
به نام او که نامش آرامش بخش جان هاست.
باصدای جیغی مامان یه مترررر پریدم هوا……ای خدااااااااااا…….آخه چرا من بیچاره ی فلک زده ی گناخکی رو به حال خودم نمیزارن ؟؟؟؟؟؟
مامان:النااااااااززززز………..الناززززززز…….پاشو دختر …….کلاست دیر میشهه هااااا………!!
من؛بااااوشههههه مادر من بیدااااارررر شددددممممم لطفا جیغ حیغ نکنیدددد.
درحالی که دست به کمر نگاهم میکرد گفت:د،اگه جیغ نزنم توکه ازخواب بیدار نمیشی بدو که کلاست دیر شد.
من:اصلا دلم نمیخااااااد برررم کلااااااسسسسس.
مامان:پاشو پاشو بهونه نیار این بار اگه توی کنکور در جا بزنی من میدونم و تو .
درحالی که لخ لخ میکردم به طرف سرویس بهداشتی رفتم وزیر لب غرمیزدم:أه أه اصلا من اگه نخام برم دانشگاه باید کی رو ببینم؟؟؟هاااا؟؟؟چه کسی رو ببینم عاایاااا؟؟؟؟؟
وارد سرویس بهداشتی شدم وبه نگاه به قیافه ی منت مانندم انداختم آخه اینم قیافه است من صبح ها دارم؟؟؟؟؟
وییییی شوهر آینده ام صبح عروسی فلنگ رو نبنده صلوااااااات……….
حالا منو باش چه خیال بافی میکنم ها شوهر کجاست تو این گیر ودار؟؟؟؟
هیجده سالمه ودیپلم انسانی دارم
پارسال دانشگاه قبول شدم هاااااا
ولی خودم نرفتم مدیووووونید اگه فکر کنید رتبه ام صد هزار اومده اون دنیا راهتونو. میبندم به همین سوی چراغ سرویس بهداشتی…….
خانوادم میگن برو وکیل شو
اما. چون خودم اصولا شخص قانون مندی ام وهرچی قانونه رو فولم میخام برم. همه کاره ی بیکاره بشم …………..
بعد ازاینکه آبی به دست وصورتم زدم از سرویس بهداشتی خارج شدم ومقابل میز آرایشم ایستادم
موهامو شونه زدم ودم اسبی بستم بعد ازاون یه مانتوی مشکی پوشیدم وشلوار جین مشکی شال مشکی ام رو هم انداختم رو موهام ویه آرایش حسابی کردم