دانلود رمان عشقت را دار می زنم با لینک مستقیم
خلاصه:
عسل دختر بیست ساله ای که دل به معشوقه ی مادرش داده، کوروش کاردان چهل و چهار ساله مرد خشن و مرموزی که کم کم تو زندگی عسل نفوذ میکنه…
پرواز آی آر هفتصد و بیست از فرانکفورت، دقایقی پیش به زمین نشست … آمده بودم پیشوازش، منتظرش بودم و مثل تمام لحظات شش سال پیش ثانیه های نبودش را می شمردم؛ ولی حالا که می دانستم تا چند دقیقه ی بعد می بینمش دلم می خواست فرار کنم … روبرو شدن با کسی که از کودکی برایم خاص بود توانی می خواست که هنوز برایش آماده نبودم … صدای پیجر اطلاعات برای بار دوم در سالن بزرگ فرودگاه پیچید و همهمه بیشتر بالا گرفت … همه جلوی شیشه همدیگر را عقب می زدند که حتی شده چند ثانیه زودتر مسافرشان را ببینند
به ستون تکیه زدم و سعی کردم با چند نفس عمیق میان بوی عطرهای درهم آمیخته که نفس را تنگ می کرد، به خودم مسلط شوم … به پله برقی پشت شیشه خیره شدم و آرزو کردم الان نیاید … صدای هیجان زده ی صدف بلند شد … وای، خیلی هیجان دارم … صورت زیبای جلوی چشمم دودو زد … موهای بلوند و زیبایش یک طرف افتاده بود روی صورت سفیدش … بی اختیار دستم را میان موهای دودی ام فرو بردم و مرتبش کردم
موهام مرتبه صدف؟ لبخند زد و چند رشته از موهایم را روی پیشانی ام ریخت … مثل همیشه جذابی … نفس عمیقی کشیدم و نفسهایم را شمردم … هر چه به دیدنش نزدیکتر می شدم هیجان و ترس و عشق و نفرتم بیشتر میشد … صدف مثل تمام وقت هایی که هیجان زده می شد ناخن شستش را بین دندانهای صدفی اش گرفته بود و سرک می کشید … تکیه ام را از ستون برداشتم و روسری ام را کمی عقب بردم و با پر شال خودم را باد زدم … پاییز بود و من حس میکردم تا بن موهایم از عرق خیس شده … هیجان صدف کلافه ترم میکرد …