خلاصه رمان: دختری بنام شادان ، دختری شاد و شیطون که خانوادشو از دست داده و فقط دوتا مادر بزرگ داره و عشقی که شادانِ دیوونه رو دیوونه تر از همیشه کرده …
قسمتی از متن رمان میوه منحوس :
مخصوصا که علاقه ی ایلان به اون هم ، مزید بر علت شده بود و این حس مالکیت رو ، دو طرفه و مستحکم میکرد : ایلان دو سالش بود و من علاوه بر مالداری ، ایلانِ به پشت گُرده میبستم و همه جا با خودم میبردم . شون مالِ برده بود به چرا سر تَرشُک ( منطقه ای بالای کوه نزدیک ایذه ) . بی اختیار ، زمان و مکان رو از یاد برده بود و زبون چرخونده بود و اینو میشد از لهجه اش حس کرد ..
راه بمبئی تا گوا رو ، تو اقیانوس هند ، گذروندیم و با یه کشتی تفریحی رفتیم . هر چی از قشنگی و هوای با حال گوا برات بگم کم گفتم . واقعا قشنگ بود . از کیش هم که آب زلال خوشکلی داره و من عاشقشم قشنگتر بود . ساختمونا و خونه ها همه خوشکل و بزرگ . تقریبا فقیر اونجاها نمیدیدی . میگن منطقه استراحتی پولدارا و هنرپیشه های هندیه ...
راه بمبئی تا گوا رو ، تو اقیانوس هند ، گذروندیم و با یه کشتی تفریحی رفتیم .
هر چی از قشنگی و هوای با حال گوا برات بگم کم گفتم . واقعا قشنگ بود .
از کیش هم که آب زلال خوشکلی داره و من عاشقشم قشنگتر بود .
ساختمونا و خونه ها همه خوشکل و بزرگ . تقریبا فقیر اونجاها نمیدیدی . میگن منطقه استراحتی پولدارا و هنرپیشه های هندیه .
تو رودخونه هم با کرجی گشتیم . وای چه جای با حالی بود جنگل و اقیانوس .
از وسط جنگل هم که یه رودخونه تفریحی میگذشت .
تو ساحل کاروار یه هتل گرفتیم . همه زنا لخت با بیکینیهای اونچنانی شنا میکردن .
دیدن داشتها ! چه هیکلایی ! چه مایوهایی ! مامان بزرگ اشرف میگفت نگاشون نکن چشم و گوشت وا میشه .
اما کو گوش شنوا ! تازه اونجا غواصی هم کردم … تعجب میکنی ؟
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.