دانلود رمان دلبر مظلوم با لینک مستقیم
قسمتی از رمان :
از کتاب خونه زدم بیرون و منتظر تاکسی موندم. تو این
گرما حالا یه دونه تاکسی گیر نمیاد من سوارش بشم از
این هوای جهنمی خودمو خلاص کنم
چند دقیقه ای معطل شدم تا بالاخره تاکسی اومد.
آدرس خونه رو بهش دادم و چشمامو بستم.
با صدای کسی که صدام میزد به زور چشمام رو باز
کردم.راننده تاکسی بود. تشکر کردم و بعد از دادن پول،
پیاده شدم.
رمان دلبر مظلوم PDF
ته کوچه صدای دعوای کسی میومد.ماشین مدل بالایی
که حتی اسمشو نمیدونستم کنار در خونه پارک بود و
سه آقا اونطرف تر داشتن با هم دعوا میکردن.
اینقدر خسته بودم که بیخیال کنجکاوی شدم و در
حیاط رو باز کردم.
رفتم تو و چرخیدم که درو ببندم اما دیدم پسر جوونی
داره میاد طرفم. فکر کنم یکی از همون سه تا بود
دانلود رمان دلبر رقاص با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلو رمان کابوی و دلبر با لینک مستقیم