دانلود رمان راز یک سناریو از ناب رمان
خلاصه داستان:
داستان حول و حوش سه شخصیت میچرخه، گلی که بدون اینکه ازدواج کنه و کاملا ناخواسته مادر میشه.
بزرگمهر که عاشقه زنشه ولی حالا بچه ای در بطن زنی دیگه داره.
وحید که برای اولین بار عاشق دختری میشه که بعدها متوجه میشه بچه ی مرد دیگه ای رو تو شکمش داره.
این سه نفر در تردیدهاشون دست وپا میزنند.
ماندن در این رابطه یا کنار کشیدن.
وقتی شخصیت ها سردرگمند، رازی بر ملا میشه که زندگی آنها را تحت تاثیر می گذارد.
رابطه این سه نفر با یکدیگر و تصمیماتی که برای آینده اشان می گیرند داستان را می سازند.
درسته شخصیت های اصلی این داستان این سه نفرند ولی زندگی افراد پیرامون آنها هم جزئی از داستانه.
افرادی با قومیت های متفاوت که در کنار هم زندگی یا کار میکنند.
“چرا اینجوری شد؟… چرا آخر راهم شد اینجا؟
… کیو باید مقصر بدونم؟
… خدا؟… خودم؟… دیگران؟
…داداش که با دو کلمه حرف رفت پی زندگی خودش و تنهام گذاشت؟
… اون که با گفتن یک کلمه، معجزه، منو به اینجا کشوند؟
… شاید اگه یه کم انصاف داشته باشم این وسط، داداش از همه بی تقصیرتر بود.
اون گفت راهی که داری میری به هیچ جا نمیرسه
… هیچ جا
… حتی آخرش بن بست هم نیست، که اگه بن بست باشه میدونی حداقل به یه جایی رسیدی و دیگه باید وایسی یا درجا بزنی یا سرت بره تو شکمت و برگردی .
داداش گفت راه من آخر نداره تا ته زندگیمو به گند می کشه و من تا آخر عمرم سرگردونم… ولی من برای اولین بار تو روش وایسادم ، گفتم تصمیمو گرفتم و تا آخرش میرم.
حالا من اینجام و دارم تو نا کجا آبادی که داداش هشدار داده بود با شونه هایی افتاده راه میرم بی هدف، بی انگیزه و راه بی برگشت.