خلاصه: مادر جوانی با وجود دختری نوجوان تصمیم به ازدواجی اشتباه میگیرد…
قسمتی از متن رمان آغوش سرخ: جلوتر رفت.آیلار به پهلو خوابیده بود
و بند نازک لباسش روی شانه ظریفش افتاده بود.
شکم صاف و خوش رنگش کاملا” نمایان بود و موهای بلند و به رنگ شبقش روی بالشت سفید پخش شده بود.
دهان کوچکش کمی باز بود و مژگان بلندش بر گونه های برجسته اش که همانند آلما بود سایه انداخته بود.
نفس بهداد برای لحظه ایی کوتاه از این همه ظرافت و زیبایی گرفت.
شانه های ظریف و دستهای کوچکش که ملحفه را در چنگش فشرده بود باعث شد جلوتر برود و آرام روی تخت بنشیند.
گردنبند ظریفش باز هم میان اندامهایش افتاده بود
و بهداد بی اختیار دستی به پشت گردنش کشید.داغ شده بود!
ضربان قلبش بالا رفته بود و دست راستش آرام آرام به سمت موهای ابریشمی آیلار میرفت.
دستش را مهار کرد و بین موهای کوتاه خودش پنجه کرد.
میدانست اگر تا چند ثانیه دیگر اینجا بماند وسوسه آغوش این عروسک کوچک و ظریف او را از پای در میاورد.
یکدفعه بلند شد و به سمت در رفت.از کی تصمیم به مقایسه مادر و فرزند گرفته بود؟! اصلا مگر ممنوع نبود؟! تن آلمایی که دوبار ازدواج کرده بود و فرزندی به دنیا آورده بود کجا و تن آیلاری که بهداد حاضر بود قسم بخورد آن قدر شکننده است که تاب و توان یک مرد را ندارد کجا؟
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.