دانلود رمان توبه گرگ مرگ است با لینک مستقیم
نویسنده: مهدیه_MHK
خلاصه:
نمیدونم تا حالا شده تو زندگیت به بن بست بخوری
به چیزی که میخوای نرسی
برای همسرت یه سربار باشی تو رو اضافی بدونه ازت بدش بیاد…
اینه زندگی من پیش بقیه خوشیم اما تو تنهایم زندگیم جهنمه…
پایان خوش
مقدمه :
اگر دروغ رنگ داشت.
هر روز شاید..
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست..
و بی رنگی..
کمیاب ترین چیزها بود..
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت..
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند..
اگر به راستی خواستن توانستن بود..
محال نبود وصال!
و عاشقان که همیشه خواهانند..
همیشه می توانستند تنها نباشند.. ..
اگر غرور نبود..
چشم هایمان بجای لبهایمان سخن نمی گفتند..
و ما کلام محبت را در میان نگاه های گهگاهمان جست و جو نمی کردیم.
.. ..
اگر همه ثروت داشتند..
دل ها..
سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند..
و یک نفر در خیابان خواب گندم نمی دید..
تا دیگران از سر جوانمردی..
بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند..
..
اگر عشق نبود..
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟
کدامین لحظه های نایاب را اندیشه می کردیم..؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟
آری بی گمان پیش از این ها مرده بودیم..
اگر عشق نبود..
اگر کینه نبود..
قلب ها تمامی حجم خود را در اختیار عشق می گذاشتند..
اگر خداوند..
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد..
من بی گمان..
دوباره دیدن تو را آرزو می کردم..
و تو..
هرگز ندیدن مرا..
آن گاه نمی دانم به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت..
“دکتر شریعتی”