سمن چند ساله که با کلی عشق و محبت دو طرفه با قادر ازدواج کرده ولی خدا صلاح ندونسته تا حالا بچه دار بشه . همه بهش انگ میچسبونن که نازاست که بچه اش نمیشه . سمن دلش پر از غصه است …
زینت جان با یاسمن برو تو .. زینت با نگرانی یاسمن رو از آغوشم گرفت وزمزمه کرد .. -میرم به زینال خان زنت بزنم .. حرفی نزدم وچرخیدم سوومن برادراا ناتنی زینال که تفاو عجیبی باااش داشتن ..برخلاف زینال ..اینها ایچی بویی از جوانمرد نبرده بودن -آدا فتاح به خدا دارید اشتباه میکنید ..پدر بچه ام دبولش نکرد ..مجبور شدم زن زینال بشم تا برا بچه ام شناسنامه بگیره …خدا شااده ایچ تودعی ام ازش ندارم … –ندار ؟…پاپتی غربتی فکر میکنی با این ننه من غریبم باز اا میتونی مال واموالش رو بالا بکشی …؟اگه به خاطر شناسنامه است پس چرا دیگه ازش جدا نشد …؟ ما موندم تو جواب این سوال واضح ..حالا که چهار ماه گذشته بود ..حالا که یه عمر از تنهایی اام دور شووده بودم ..حالا که حس میکردم دنیا کم کم داره بهم لبخند میزنه ورنت زندگیم عوض شده …چرا نمیخواستم طلاق بگیرم ؟..من وزینال که راب ه ا باام نداشتیم ..خینی راحت میتونستم پشت کنم بهش وازش جدا بشم .. ولی خودم میدونستم که دیگه نمیتونم ..که منه محبت ندیده ونچشیده ..طعم محبت دسووتها نیمه سوووخته زینال رو دیگه با دنیا عوض نمیکردم ..طعم مردانگی اا امیشگیش رو ..حتی اگه تمام دنیا ام جمع میشد نمیتونستم ببرم این پیوند رو ..این یکی شدن رو .زینال خینی ودت بود که دونسته وندونسته محرم این دل و پشت وپناه این زن بی کس شده بود ..
دیگه نمیخواستم مثل اون اوایل جدا بشم ..نه به خاطر دین …بنکه به خاطر اینکه حالا زینال مرد من شووده بود
تنها مرد زندگی من ومن تو این روزاا چقدر شووواد بودم از بودنش .
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.