دانلود رمان دلبرک گمشده (جلد دوم دلبرک ارباب) با لینک مستقیم
خلاصه :
داستان دختری است که بااجبار بخاطر بدهی پدرش مجبور به ازدواج با پسر خان میشود
اما این ازدواج ، ازدواجی رویایی نیست
چرخ و فلک زندگی دخترک این بار در بالا ترین سراشیبی ایستاده
باید دید با کشاندنش به حرمسرا و وارد کردن افراد جدید به زندگیش
دیگر چه گردش هایی دارد…
گیج و منگ به روبه رو خیره شده بودم هیچی نمی فهمیدم چی به چیه ..
بابا و دایه سعی می کردن باهام حرف بزنن اما من چیزی درک نمی کردم
ذهنم فقط هول این می گشت که اسمای من توی اتیش سوخته..
که اسمای من نیست ..
خندیدم شروع کردم به خندیدن …
صدای خنده هام اوج گرفت ..
تا اینکه تبدیل شد به صدای گریه ..
عین دیوونه ها شده بودم …
کارم یک ماه این بود…صدای باز شدن در اومد
نگاهم بالا اومد و به دایه دوخته شد ..
اونم این یک ماه پیر شده بود
یا کارش رسیدن به من بود یا کارش رسیدن به بچه ها …
وارد اتاق شد..اومد سمتم با نگرانی مادرانه ای گفت :حالت خوبه اراد چرا داری گریه میکنی!؟؟