داستان درباره ی دختری به اسم آهو هستش که برای سفر کاری اقدام کرده ولی بهش خبر میدن که باید متاهل باشه و در همین حین هم کارمند جدیدی به شرکت میاد که اونم همین مشکل رو داره.علی رغم اختلافاتی که باهم دارن یه ازدواج صوری میکنن اما با برگشتن پسر خاله ی اهو که تازه از خارج اومده…..
-نه این امكان نداره …امكان نداره
فريبا- حالا چرا انقدر راه مي ري بتمرك سرجات اونا كار خودشونو كردن عزيزم
يه لحظه سر جام وايستادم و به چشماي خمارش نگاه كردم…. يعني كسي عاشق چشاي بي ريختش ميشه …. اوه خدا ي من
دوباره به راه رفتنم تو طول اتاق ادامه ميدم
فريبا- چي شد تسليم شدي؟….. مي دونستم عزيزكم…. به قول معروف كار هر كس نيست….
-خفه … بزار ببينم بايد چيكار كنم
فريبا- باشه تا هر وقت خواستي من خفه مي شم …ببينم خانوم چه غلطي مي كنه
-فريبا يه لطفي به من مي كني؟
فريبا- صد البته… با جان و دل…. شما امر بفرمايد
-پس لطف كن و گورتو از اتاق گم كن….. براي يه ساعت ….باشه عزيزم
فريبا- اخه من كه مي دونم با گم شدن گور منم تو كاري نمي توني بكني …این هزار بار
-واي واي واي فريبا مي ري يا با لگد بندازمت بيرون
فريبا- باشه چرا هار مي شي اصلا مي رم پيش بهار…. مرده شور قيافش…. عصبانيم كه ميشه خوشگلتر ميشه لامصب…. بعد با خنده از جاش بلند شد
-برو هر قبرستوني كه مي خواي برو….. فقط برو
ابروهاشو مي ندازه بالا و با عشوه از بقلم رد ميشه… بهش چشم غره مي رم…. خوب مي دونه چطور رو اعصابم راه بره
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.