خلاصه رمان:داستان در مورد دو زوج جوان است که در یک آپارتمان و در همسایگی یکدیگر زندگی میکنند؛ هرکدامشان به تنهایی، زندگی و روحیهای کاملا متفاوت از دیگری دارد و دنیا دنیا با هم فاصله دارند…
قسمتی از رمان:
جمعههای دوستداشتنی من، جمعههای پرانرژی من.
نگاهی به ساعت میاندازم، دوازده و بیست و پنج دقیقه را نشان میدهد؛ که ما روزهای تعطیل پدرخودمان را با خواب و تلافی دوریهای شبانه درمیآوریم.
زیر کتری را کم و چای را دم میکنم. تلویزیون را روشن میکنم و صدای بلندش میپراندم. خندهام را جمع میکنم و به سرعت صدایش را پایین میآورم.
شبکهها را جابهجا میکنم…
ورزش و سلامتی، سخنرانی، آرشیو کشتیهای تیم ملی، مستند مورچهها، تکرار به خانه برمیگردیم؛ هیچوقت دلیل تنفرم از این برنامه را نفهمیدم. میگویم هیچ شبکهای به پای برنامههای شبکه محبوب من نمیرسد، میگویند نه! همین هفت نارنجی که کاوه بدجور بدش میآید؛ مثل من که از سه و فوتبال و خبرورزشی بیزارم. حسین کلهر طنزنویس بانمک من با آن شکم برازنده و آستینهای همیشه بالازدهاش جدیجدی حرف میزند؛ اما ملت شوخی شوخی میخندند. صدایش را زیاد میکنم و باز به آشپزخانه میروم.
صدای شرشر آب و صابونی که همیشه خدا از کنار دوش بلند سر میخورد کف سنگهای سفید حمام. صبحانه را روی جزیره گرد وسط آشپزخانمان میچینم و به اتاق میروم. روتختی را مرتب و لباسهای شلخته را با غرغر جمع میکنم و به سبد رختهای چرک میاندازم. شلوارکش را که درآورده همانجور روی زمین رها کرده و رفته. اگر دوباره جفت پایش را روی گردیهای خالی بگذارد تنها کار دشوارش کشیدن کش شلوار به سمت بالاست. همچین مرد تنبلی داریم ما. دوشهای سادهاش به اندازه هزار ساعت حمامهای من طول میدهد
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.