دانلود رمان کاتیانا با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده: کلی آرمسترانگ
خلاصه داستان:
شکارچیان خون آشام درست قبل از بامداد آمدند. من بعد از شبی که به صحبت با مارگارت گذشت در خوابی راحت بودم، خوابی بی رویا، او نجوا کرد: کت؟ کاتیانا؟
من او را هل دادم و غرغر کردم که به اتوبوس نمی رسم و تا مدرسه می دوم اما انگشتان او در شانه ام فرو رفتند و مرا تکان دادند.
او با لهجه فرانسوی نرمش گفت: امروز مدرسه نمی ری، بچه گربه من. شکارچی ها اینجان. اونا پیدام کردن.