دانلود رمان شیخ عرب با لینک مستقیم
نویسنده:gzl
تعداد صفحات:۶۸۸
خلاصه:
شیخی که دیوارهای از سنگ نامرئی ب دور خود کشیده است و هیچکسنمیتواند بجز ناتلی از ان عبور کند….
با داد رو به اِحمد گفتم)با زبان عربی🙁یعنی چی نمیشه سرمایه گزاری کرد تو منو مسخرع میکنی؟؟
احمد ی قدم عقب رفت معلوم بود ترسیدع چون وقتی من عصبی شم ینی توفان
رفتم سمتش یقشو گرفتم چسبوندم ب دیوار گفتم:یا من فردا اون سرمایه گزاریرو میکنم یا کسی ک باعثش شدرو
میگامممم فمیدییییی؟
سر تکون داد یقشو ول کردمو ازش دور شدم چنتا نفس عمیق کشیدمو گفتم:کی باعث شده؟
احمد:قوم زیدوالله
بازم اونا بازماوناا
با عصبانیت ی مشت زدم ب دیوار گفتم:میتونی بری
احمد رفت نشستم رو صندلی سرمو گرفتم تو دستام
من ی درسی ب شما بدم!حالا ک دارین هارممیکنین تا جنگ شه پس شه
گوشیو ورداشتم زنگ اسامه زدم بعد چقد درو زداومد داخل
من:اسامه افرادو جم کن فردا زنگ قوم زیدوالله بزن بیان وسط میدون بگو شیخ شمارو ب مبارزه دعوت کرد..
دانلود رمان نامه های سیاه با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر