دانلود رمان نیم تاج با لینک مستقیم
🌼ژانر: خون بس | انتقامی | عاشقانه
🌼نویسنده : مونسا
🌼خلاصه :
بی گناه اسیر شدم… اسیر مردی خشن و زخم خورده… برای اینکه آتش انتقامش را سرد کنم و بی گناهی ام را اثبات… پابه خانه اش گذاشتم… خانه ای که زندان شد برایم… نه تنها زندان روحم… زندان قلبم…
قدم اول را برداشتم…
میخواستم گریه کنم،فریاد بزنم…
اما انگار اشک هایم همراه صدام ،خشک شده بود!
حصار دستبند فلزی دور مچ های ظریفم انگار هر لحظه تنگ تر و سرد تر میشد!
قدم دوم را برداشتم…
پاهایم میلرزید.!
لب گزیدم…نمیخواستم برم…
نباید میرفتم…
دستی به گرمای افتاب مرداد ماه از پشت روی کمرم نشست و به جلو هلم داد و بی رحمانه گفت:
_سریع تر!
سرم را پایین گرفتم و این پایان من بود؟
باد سردی که وزید ،چادر سفید روی سرم را به نرمی روی شانه هایم انداخت!
صدای جیر جیر پله های چوبی زیرپاهایم با ضجه های زن و ناله های مردی ترکیب شده بود!
سربلند کردم و این دیگر اخرش بود!
طناب دار با ریتم منظمی مقابل چشم هایم چرخید و به یکباره ایستاد!
به ارامی پلک زدم و درست وسط ان حلقه طناب یک جفت چشم خشمگین نگاهم میکرد…
با جیغ بلندی از خواب پریدم و چراغ اتاقم روشن شد!
حاج بابا با صورت ترسیده و نگران وارد اتاق شد و گفت:
_غنچه بابا…
انگار هنوز باورم نمیشد!
خواب بود؟
ضربان قلبم روی هزار بود و هر تپشش انگار داشت سینه ام را از جا میکند.
دانلود رمان خزان خنده های خزر با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر