دانلود رمان آشیان باد با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده : نرگس نجمی
خلاصه: بچه بود، فریاد زد و هیچکس نشنید. دستی او را برد و سورنا به دنبال فریادهای بیصدای او رفت تا شاید او را بازگرداند.
او برنگشت و برای تمام قصههای ناتمام، نقطهی پایان شد.
ولی سورنا باید دستی که او را بیصدا کرده بود میگرفت.
کسی در دلش فریاد زد نمیتوانی و سورنا قدمهایش را محکمتر کرد.
آیا گامهایش او را به مقصد میرساند؟ این را از آشیانی که برای او خانهای امن ساخته بود پرسیدند و او به روی همه لبخند زد.
-دنبالم بیایید..