دانلود رمان زنانه یا مادرانه از ناب رمان
دانلود رمان زنانه یا مادرانه
خلاصه : برای مادر بودن لازمه که زن بود.حسش کرد.داستان ما سرنوشت یه زنه.یه زن سی ساله که زن بودنو نمیشناسه … پایان خوش زنانه یا مادرانه
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری دانلود رمان زنانه یا مادرانه
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن .
داخل مدرسه ایستاده بود وبه حرفهای اقای رستگار گوش می داد.-ببینید خانم حاتم ،هومن جان فوق العاده باهوشه…من نمیتونم درک کنم چرا باید برگه تقلب دستش باشه…….شما که میدونید دبیر ریاضی چه حد سختگیره…بابت تقلب از امتحان محروم شدکف دست عرق کرده اش رامشت کرد.میدانست با این میزان استرس در کمتر از چند دقیقه قطرات عرق از دستش سرازیر میشود……..
-من تو خونه باهاش حرف میزنم….مشگل دیگه ای تو مدرسه نداره؟
_ البرزجان امسال کنکور میده؟
-بله مدارک اش اماده است..نمیخوام هومن من و اینجا ببینه اگه اجازه بدید من مرخص بشم.
-از وقتی که گذاشتید متشکرم خانم……..به جناب حاتم سلام برسونید.
همزمان که ریموت ماشین را می زد دستکشهای نخی سفید رنگ رابه دست کرد.گوشی موبایلش را برداشت.روی اسم علیرضا چند لحظه مکث کرد.
امشب تولدش بود.میخواست با کمک بچه ها جشن کوچکی بگیرد.از دست هومن هم عصبانی بود.
تا یک ساعت دیگر باید دنارا از استخر برمیداشت..
.لباسهای البرز را ازخشکشوئی میگرفت…غذای شام را خانم امینی میپخت اما دسربا خودش بود…ساعت ۶هم باید از قنادی کیک را تحویل می گرفت…بااین زمانبندی