دانلود رمان آقایی که اون باشه با لینک مستقیم و رایگان
نویسنده: yekta_ashegh ali.radpoor
? خلاصۀ رمان:
آقایی که ایشون باشه معلومه چی در میاد یه مرد پولدار و از خود راضی،البته از چشم هاش میشه حس کرد که مرد مهربون و با احساسیه. اما اینقدر تو ناز و نعمت بزرگ شده، اینا براش کمرنگ شدن ! اگه من پزشک شخصی ایشونم دوباره اینا رو یادش میارم!
⭐️قسمتی از داستان:
“چشمای قهوه ای رنگش ترسون بود؛ از من میترسید!نمیتونستم صورتش رو ببینم فقط چشاش جلوم بود!چشاش بارونی شد،خواستم جلو برم، که هراسون از من دور شد ”
از خواب پریدم . اولین باری بود که یه همچین خوابی میدیدم! اون کی بود؟
از روی تخت بلند شدم، سرم درد میکرد . به محض پلک زدن یه جفت چشم قهوه ای جلوم میاومد. این کی بود؟ کی بود که همش تو ذهنم بود و از من میترسید ؟