دانلود رمان اسارت شیرین با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان اسارت شیرین با لینک مستقیم
من سامانتا هکر FBI هستم.وقتی پشت صفحه کامپیوتر میشینم، با همه فاصلهای امن دارم. دختری منزوی، قدرتمند و تا به حال با هیچ مردی نبودم… اما داستان از جایی شروع شد که... اسیر دستهای پروردگار مواد مخدر کلمبیا، آندرس مورنو شدم. اون زخمی و ترسناکه. و برادر بیرحمش کریستیان دستور داد که من رو بکشن. من سعی کردم برای حفظ خودم بجنگم ولی نتونستم از دستشون فرار کنم…
امنیت خونه ام نابود شده بود. یک نفر من رو بی هوش کرده و به این جا آورده بود. خاطراتم درباره ی این که چطور اسیر کریستیان مورنو شدم، گنگ بود ولی هیچ کدوم وحشتناک تر از وضعیت الانم نبود. من در دست خدای مواد مخدر شرور کلمبیا بودم و چاقوی اون زیر گلوی من بود. مردی پشت سرم ایستاد تا بتونه فیلم های واضح تری با دوربینش بگیره. دستش رو دور موهام پیچید و سرم رو به عقب آورد و من چاره ای نداشتم، جز این که
به چشم های سیاه بیرحمش خیره بشم. نوک سرد چاقو گلوم رو خراشید. نفسم حبس شد. همین که چشم هام رو بستم، چاقو رو از گلوم فاصله داد. نفس نفس زدم و منتظر موندم تا دوباره نوک چاقو گلوم رو پاره کنه. «برای کی کار می کنی؟» چشم هام رو با ترس باز کردم و نجواکنان گفتم: «توی FBI هستم.» چاقوی روی گلوم، باعث میشد که به سختی نفس بکشم. «واقعاً برای چه کسی کار میکنی؟!» با عجله گفتم: «من واقعاً تو FBI هستم.»
اگر اون می دونست که من نماینده ی فدرالم، جرأت نمی کرد بهم آسیب برسونه. ادامه دادم: «اسمم سامانتا براونینگه و تحلیل گر فناوری هستم. البته بودم، الان مامور میدانی هستم. من قصد کشتن شما رو ندارم. ما درحال تحقیق هستیم. باید بدونید که شما تحت نظرمونید. لطفاً! من قسم می خورم که توی FBI هستم.» «تو یک تحلیل گر فناوری هستی؟ این یعنی تو به تمام شواهدی که فدرال درباره ی من داره، دسترسی داری. اگر هستی که…»
دانلود رمان جنون دلبستگی (جلد دوم شیرین ترین فراموشی) با لینک مستقیم