خلاصه:سه تا خواهر…که همیشه آروزی محبوبیت و مشهور بودن و توی سرشون داشتن…تا اینکه یه شانس بهشون رو می کنه…ولی داستان اصلی از روزی شروع می شه که یکی از دخترا جونِ یه پسرو نجات می ده…
درسته که گفتم سه نفرن ولی داستانش درباره ی سه نفر نیست. محور اصلی داستان روی درناز و آرسینه. از این عشق های سه گانه و دوگانه و…نیست. آخه اون رمان قبلی دوگانه بود دیگه گفتم تکراری نشه
..مقدمه… چقدر دلم میخواد نویسنده ی این جمله رو پیدا کنم: “همیشه باید یک کسی باشد که معنی ِ سه نقطه های انتهای جمله هایت را بفهمد… همیشه باید کسی باشد ! تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد ! باید کسی باشد که وقتی صدایت لرزید ! بفهمد ! که اگر سکوت کردی بفهمد ! باید کسی باشد ! که اگر بهانه گیر شدی ! بفهمد ! باید کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن ! نبودن ! بفهمد ! باید کسی باشد ! که اگر حرف های بی معنی زدی بفهمد ! باید کسی باشد ………….! بفهمد که درد داری ! که زندگی درد دارد ! بفهمد که دلگیری ! بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده !!! بفهمد که دلت برای راه رفتن ! برای دویدن ! تنگ شده ! بفهمد که وقتی باران می آید ! برف می بارد ! راه رفتن می شود تنها دغدغه ی زندگیت ! بفهمد !!!! همیشه باید کسی باشد………. !” میخوام بهش بگم یه جمله دیگه هم به ته این جمله هاش اضافه کنه: همیشه کسی باید باشد ولی همیشه هیچکس نیست !!
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.