دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم با لینک مستقیم
ژانر : عاشقانه معمایی
🧡 نویسنده : لیلا نوروزی
🧡 خلاصه :
غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور میشه مدتی همخونهی خسرو ملکنیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش بهخاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین خسرو خان..
برشی از متن رمان
مکثی میکند. صدای بوق و چراغ ماشین پشت سری باعث میشود، لحظهای از آینه به عقب چشم بدوزد. بیتفاوت به تقلای راننده، نه راه میدهد و نه سرعتش را زیاد میکند. از گوشهی چشم نیمنگاهی به صورتم میاندازد و با خونسردی اعصاب خرد کنی میگوید:
– اگه به در بسته خوردی مثل بچهی حرف گوش کن، با من میآی.
تهران این روزها عجیب به چشمم بزرگ آمده. آنقدری که راه، جانم را میگیرد
تا از خفقان ماشین خسرو نجاتم دهد و به مقصد برسد.
چند دقیقهای است که جلوی در بزرگ خانه ایستادهام. کلیدی که بیست و سه سال در قفل این خانهی درندشت چرخیده، به طرز غمانگیزی با آن غریبگی میکند. جوری که انگار من هیچ روز و ماه و سالی ساکن آن نبودهام.
دستم را برای بار صدم روی زنگ میگذارم و با تمام توان فشارش میدهم.
خسرو کمی آن طرفتر با ژست خاصی، در حالی که یک پایش را روی پای دیگر انداخته به جلوی ماشینش تکیه زده و در سکوت نگاهم میکند.
یاد حرفهای شعله میافتم که هر بار با دیدنش و دور از چشم همایون میگفت، “ای کاش همایون هم کمی از ژنهای خاص این نوه خالهش رو به ارث میبرد.” ولی چه کسی است که نداند، این هیبت تمام و کمال از ملک نیای بزرگ به او ارث رسیده ، نه آن رگ مشترکش با همایون!
در بعد از آخرین فشار انگشتانم روی زنگ باز نمیشود و من میمانم با فکر فردایی که امین به خاطر نوبت سفارت التیماتوم داده.
– یعنی تا این حد به معجزه اعتقاد داری؟
دانلود رمان آن شب با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر