دانلود رمان دارک با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان دارک با لینک مستقیم
نویسنده : زهره ابراهیمی
ژانر : #عاشقانه #هیجانی #معمایی
خلاصه :
بردیا ربانی، وکیل مغرور و سردی که توی زندگیش برای اولین بار عاشق میشه… عاشق همتا، دختری سربه هوا و دلبر…غافل از اینکه همتا با نقشه ی پسر عمش پا به زندگی بردیا گذاشته تا انتقام خونوادگیشون رو از این وکیل یک دنده بگیره ..
با حس چیزی میان موهایم، جیغ خفیفی کشیده و از ترس یک ضرب برخاستم.
انگشتانم را میان موهای بلندم برده و تند تند تکان می دادم و زیر لب غر می زدم:
_یاحسین… این چی بود دیگه توی سرم…
آخه من چرا انقدر بدشانسم!
نکنه عقرب باشه بخواد منو بکشه…
باصدای خنده ای دستم میان موهایم خشک شد.
سرم را چرخاندم و با مامان و همایون روبرو شدم که ریز ریز می خندیدند…
کمی آن طرف تر هم فربد نشسته بود و تبسمی روی لب داشت…
_خدا لعنتت نکنه همایون… ترسوندی بچمو…
چشم دوختم به مامانی که این حرف را زد و همایون به حرف آمد:
_خیرسرم داشتم نوازشش می کردم…
خواستم باکلاس بیدارش کنم بده؟
از حرف هایشان هیچی نمی فهمیدم…
اخم هایم را درهم کشیدم و گفتم:
_چیزی شده؟
مامان به سمتم آمد و لبخند مهربانی بر رویم پاشید:
_نترس عزیزم… چیزی توی موهات نیست…
دست همایون بود بین موهات…
مثلا میخواست بیدارت کنه!
دستم را از میان موهایم بیرون آورده
و نفس کلافه ام را بیرون فرستادم…
نگاه چپی به همایون انداختم.
همین طور پاهایم را از لبه ی تخت آویزان می کردم گفتم: _دستش درد نکنه واقعا…
نزدیک بود سکته کنم از ترس! موهای پریشانم را با دست بالای سرم گوجه کردم…
حتی فکر اینکه اگر لابهلای موهایم سوسکی، عقربی یا هر چیز دیگری بود، تنم را می لرزاند…
به سمت سرویس رفتم و آبی به دست و صورتم زدم…
شقیقه هایم تیر می کشید
و این درد تا پشت پلک هایم هم می آمد…