دانلود رمان نیم نگاه از فاطمه مفتخر با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر
دانلود رمان نیم نگاه از فاطمه مفتخر با لینک مستقیم
نویسنده : #فاطمه_مفتخر
✨ ژانر : #عاشقانه
📑خلاصه:
دختر قصه کافه داره و خیلی شیطون و شاده
پسر داستان اما خیلی جدی و مذهبیه!
این دختر، پسره رو به زور سوار موتور میکنه، میبرتش برف بازی، کله پاچه به خوردش میده، مجبورش میکنه نصف شبی از دیوار بالا بره.. دست تقدیر باعث میشه این دوتا آدم که هیچ شباهتی به هم ندارن، با هم رو به رو بشن و …
داستان آقا سید و این دخترک شیطونمون به کجا ختم میشه؟! چی میشه که این پسرِ مذهبی عاشق این دختر میشه
کلنجار رفتن مرد مکانیک با شازده ام دقیقا یک ساعت طول کشید.
میگفت فعلا کارش را راه انداخته، اما بهتر است به تعمیرگاه ببرمش برای سرویس شدن کامل.
بعد از پرداخت هزینه و تشکر با در شازده گذاشتم و با کمک عزیز شروع کردم
به حاضر کردن منوی امروزم چون شازده دیشب اینجا مانده بود،
من نمیتوانستم منوی روزهای قبل را حاضر کنم پس منوی جدید و مختصر امروزم را برنامه ریزی کردم،
صد در صد بهتر از کار نکردن بود من تقريبا از هیچ قانونی پیروی نمیکردم
کاری به شیوه کار بقیه کسانی که کافه سیار داشتند
نداشتم. هنوز پانزده دقیقه ای تا قرارگیری عقربه کوچک روی ساعت ده مانده بود و من برای حاضر کردن منوی امروزم وقت داشتم چون یزد زیاد شهر سحرخیزی محسوب نمیشد، مخصوصا که امروز جمعه بود؛
پس با خیال آسوده و دلگرم به کمک عزیز تخته سیاه ایستاده را بیرون از ماشین گذاشتم و جلوی تخته روی زانو نشستم.
با گچ آبی کلمه “کافه شازده” را پررنگ کردم. با کمک گچ های سفید هم رنگ کلاه کپم
، منوی کوتاه و دوست داشتنی امروزم را نوشتم. داخل ون برگشتم؛ عزیز مشغول جا به جایی وسائل بود. _عزیز چرا جا
دختر قصه کافه داره و خیلی شیطون و شاده
پسر داستان اما خیلی جدی و مذهبیه!
این دختر، پسره رو به زور سوار موتور میکنه، میبرتش برف بازی، کله پاچه به خوردش میده، مجبورش میکنه نصف شبی از دیوار بالا بره.. دست تقدیر باعث میشه این دوتا آدم که هیچ شباهتی به هم ندارن، با هم رو به رو بشن و ... داستان آقا سید و این دخترک شیطونمون به کجا ختم میشه؟! چی میشه که این پسرِ مذهبی عاشق این دختر میشه