دانلود رمان تخت طاووس از عاطفه منجزی با لینک مستقیم
عاطفه منجزی
ژانر رمان : عاشقانه،معمایی
خلاصه رمان:
با تخریب خانه کلنگی قدیمی خانه کهنه ساخت مجاورش هم فرو میریزد. این حادثه آغاز تقابل بین لیا و همسایه مرموز و جذابش میشود …
قسمتی از رمان :
همراه پدر مادر رژین قدم به آسانسور گذاشتیم که پدرش گفت: بعد از بیمارستان کار خاصی توی نظرته انجام بدی که نیاز باشه تو هم ماشینتو بیاری؟!
بلا تكلیف سری جنباندم: نمیدونم… واقعا بلد نیستم از کجا باید شروع کنم آخه اولین باره که خونه مون آوار شده روی سرمون.
عمو کرامت خندید و رو به همسرش گفت: خوشم میآد همیشه متفاوت حرف میزنه… به قول رژین توی جلب توجه تخصص داره.
خاله چشمکی به من زد و گفت: واسه جلب توجه ویژگیای دیگه هم داره و با حرکت سرش به لباس هایم اشاره داد و گفت:
این لباسا رو رژین آورده بود خونه تا جاش توی مزون باز بشه میگفت دیگه زیاد روی بورس نیست و متقاضی نداره،
حالا لیا یه جوری با هم ستشون کرده که منم هوس کردم یه ست این مدلی از توی لباسا برای خودم بردارم انصافا سلیقت تكه ليا جون.
زنگ گوشی همراهم همزمان شد با رسیدنمان به پارکینگ مجموعه “ببخشیدی” گفتم و با بیرون آمدن از کابین یکی دو قدمی دور شدم و گوشی را جواب دادم.
علت دور شدنم معلوم بود. شماره ناشناس بود و از خط ثابت: بله بفرمایید.
-لیا؟!… تو کجایی؟!
-وااای سلام مامان خوبی؟!… داریم با مامان بابای رژین می آیم بیمارستان برای ترخیص شما!
-دخترم مگه دیشب برات ننوشته بودم توی اولین فرصت با آقای آرمان تماس بگیر؟!
-به خدا فراموشم شد، وقتی یادم افتاد که دیگه زمانش مناسب نبود.
-خیله خب من خودم امروز صبح باهاش تماس گرفتم و یه قرار گذاشتم …