دانلود رمان هنوزم باهاتم با لینک مستقیم و رایگان
دربارهی دختری است که در رشتهی پرستاری قبول شده و برای ادامه تحصیل از شهرستان به تهران میآید.
در این ماجرا دو پسر هستند: یکی سهیل که به این دختر علاقه دارد و یکی دیگر که وکیل است. داستان از اینجا جالب میشود که آقای وکیل به خاطر پدرش که اصرار دارد ازدواج کند از دختر داستان تقاضای ازدواج صوری میکند.
قسمتی از رمان
نمیدونم چقدر گذشته بود که گوشیم زنگ خورد. نگاهمو از جاده گرفتم و با دیدن صفحهی گوشیم دیدم سهیله… نیم نگاهی به آرتان کردم دیدم همهی حواسش به منه
– الو
– سلام آنیل.
– سلام.. کجایی تو؟
– شرمندم بخدا.. یه کاری برام پیش اومد این بود که به آرتان گفتم زحمت بکشه بیاد دنبالت
– نه اشکالی نداره.. خودت کجایی؟ میای؟
– آره میام.. یکم دیگه راه میفتم.. خوبی؟ مشکلی نداری؟
– خوبم. نه همه چیز خوبه
– خدا رو شکر.. کاری داشتی بهم زنگ بزن خب؟
– سهیل؟ باز شروع کردی؟ خیله خب
– نگرانم دست خودم نیست. فعلاً خداحافظ
– خداحافظ
– سهیل بود؟
– اوهوم.
– من نمیفهمم نگرانیش برای چیه
– نه نه.. سوء تفاهم نشه.. کلاً مدلش این طوریه
– میدونم
نمی خواستم فکر دیگهای بکنه.. دیگه چیزی نگفت و به جاش ضبط رو روشن کرد
… آهنگ ملایم خارجی داشت پخش میشد… بیخوابی دیشب و فضای آروم ماشین باعث شد خوابم ببره…
– آنیل؟ آنیل؟
صدای آرتان بود.. به زور چشمامو باز کردم
– هوم
– نمیخوای نهار بخوری؟
– خوابم میاد
– پاشو تنبل.. همه اومدنها
گردنمو حرکتی دادم و چشمامو کامل باز کردم… آرتان روم خم شده بود و با خندهای قشنگ و نگاهی شیطون داشت نگاهم میکرد.. سریع خودمو جمع کردم
– سلام.. وای ببخشید.. خیلی وقته خوابیدم؟