دانلود رمان گناهم عاشقی بود با لینک مستقیم و رایگان
اثری جذاب و عاشقانه دربارهی دختر و پسری است که کمی اختلاف دارند و با هم یکی به دو میکنند.
پدربزرگم یه طلا ساز و طلا فروش معروف هستش که توی بازار همه اون رو میشناسن و توی بازار هشت تا مغازه طلافروشی و سه تا کارگاه طلا سازی داره
مادربزرگم هم که همهی نوه هاش از جمله من اون رو خانوم جون صدا میکنیم
خیلی مهربونه، بر عکس بابا بزرگ، که یه خورده جدیه البته
اونم مهربونه اما به روش خودش
معرفی بقیه بمونه برای بعد، راستی یادم رفت بگم من تک فرزند خانواده هستم و خواهر و برادری ندارم
انگار همین دیروز بود که همهی ما توی خونه بابابزرگ زندگی میکردیم
خونهی بابابزرگ یه سه هزار متری متراژ داشت بابابزرگ هم که همیشه دوست داشت
بچههاش تحت سلطهاش باشند برای هر کدوم از اونها
یه ساختمون درست کرده بود سه ساختمون کنار هم و با یک مقدار فاصله ساختمون بابابزرگ هم کنارشون بود
خونهی ما هم وسطی بود طرف راست خونهی ما که نزدیک خونهی بابا بزرگ بود
خونهی دایی منصوره و طرف چپ هم خونهی دایی مسعوده
همیشه مامان میگه پدرم با این که وضع مالی خودش و خونوادهاش خوب بود
اما بخاطر اینکه بابابزرگ شرط کرده بود که باید دومادش توی خونهی اون زندگی کنه به خاطر عشقی که به مادرم داشت قبول کرد که به قول ما دوماد سرخونه بشه و الحق هم توی همهی اون سالها مثل یه پسر واسهی بابابزرگ بود