دانلود رمان دره رویاهای سرگردان با لینک مستقیم
نویسنده: مائده فلاح
✨ژانر: عاشقانه
📑خلاصه:
الناز با سپهر قرار خواستگاری گذاشته و خانواده ها آماده برای عروسی این دو هستن.. آتلیه ای که الناز و دو دوستش شراکتی راه انداختن بخاطر پدر یکی از دوستان الناز، از بین میره.. الناز ناگزیر به خونه عمه اش میره تا هم از مادرشوهر عمه اش نگهداری کنه و هم جای خواب داشته باشه ولی با ورود بهزاد
بعد از برداشتن مانتوی کوتاه کتانم به آشپزخانه رفتم. تنها من و عمه داخل خانه مانده بودیم. نیمنگاهی به من کرد و با اشاره به ظرف شیرینی گفت:
-کیوان همه چی رو برد، من پیشدستیها رو میبرم، تو هم شیرینی رو بیار.
سری تکان دادم و شانهبهشانهاش رفتم. حین قدمبرداشتن پرسید:
-سردرد که نداری دیگه؟
در را برایش نگه داشتم تا بیرون برود:
-نه بابا، خوبم!
کیان دور میز چرخ میخورد و بقیه روی مبل نشسته بودند. تمام حواسم را به ظرف شیرینی دادم و آن را وسط میز گرد شلوغ گذاشتم. بهزاد داشت کمک میکرد حاجخانم چایش را بنوشد.
میخواستم ببینم عمه کجا مینشیند تا کنارش بنشینم، اما او روی مبلی که بین آقاکیوان و حاجخانم بود، نشست و من ماندم با دو مبلی که یکی کنار بهزاد و دیگری کنار آقاکیوان بود.
روی مبل کنار بهزاد نشستم، فرصت بیدردسری دست داده بود تا نزدیکش باشم! نگاهش نکردم تا بدانم عکسالعملش چیست. فقط از تکانخوردنش متوجه شدم در جایش جابهجا شده است.