دانلود رمان نگرانت میشم از ناب رمان
[caption id="attachment_1026" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان نگرانت میشم[/caption]
نام رمان : نگرانت میشم
نویسنده : melika.sh.m کاربر انجمن نودهشتیا
تعداد صفحات : ۳۷۴
خلاصه داستان :
در مورد دختری ست که توی یه تولد با پسری برخورد می کنه و باهاش دوست میشه ، اما بعد از یه مدتی پسره به دختره دست درازی می کنه و اتفاقاتی میفته که دختره از پسره دل زده میشه ، اما به اجبار خانوادش مجبوره با پسره بمونه و…
دانلود رمان اشتباه شیرین از ناب رمان
[caption id="attachment_1023" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان اشتباه شیرین[/caption]
خلاصه رمان:
رمان درباره ی دو تا دانشجو هست که با یکدیگر پایان نامه شان را ادامه میدهند… طی مشکلاتی با هم ازدواج میکنند و سر بچه به مشکل بر میخورند و …
دانلود رمان شاه راز ! از ناب رمان
[caption id="attachment_1020" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان شاه راز ![/caption]
خلاصه داستان :
زندگی هایی که ناگهان به هم گره می خورند…
ماجراهایی که افراد برای هم پیش می آورند …
واقعیت هایی که تبدیل به راز می شوند و رازهایی که به دست شخصیت ها برملا و تبدیل به حقیقت زندگی ها می شوند…
این داستان روایت تضادهای زندگی ماست…روایتی ست از تقابل عشق و هوس، گناه و پاکی، دروغ و صداقت، تردید و اطمینان ، شک و باور !
قصه از آنجایی آغاز می شود که چند قتل مشابه یک خبرنگار و یک سرگرد دایره ی جنایی را ...
دانلود رمان دروغ شیرین از ناب رمان
[caption id="attachment_1017" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان دروغ شیرین[/caption]
ماشینو پارک کردم. دوست ندارم پیاده شم.
فضای تاریک و سکوت پارکینگ بهم آرامش میده.
چه روز مزخرفی بود دیگه حوصله ی خودمم ندارم.
بالاخره از ماشین دل کندم و پیاده شدم، آهنگ شاد توی آسانسور روی مخمه… چشامو بستم و سرمو به دیوار اتاقک آسانسور تکیه دادم. اَه… چقدر سرم درد میکنه. با ایستادن آسانسور ازش بیرون اومدم و کلیدو تو قفل در چرخوندم.
ـ اومدی مادر؟
دانلود رمان رینگ بوکس از ناب رمان
[caption id="attachment_1014" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان رینگ بوکس[/caption]
دانلود رمان رینگ بوکس جاوا،اندروید،ایفون،pdf،تبلت
نوشته آسام کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه :
تا حالا شده بعد از مرگت قصه ی زندگیت رو بنویسی ؟ نشده ؟
اما من تونستم بعد از مرگ روحم ادامه ی زندگیه جسمم رو بنویسم .
جسمی که توی رینگ بوکس جون گرفت و بعد …. اصلا مگه بعد از مرگ روحت بعد دیگه ایی هم مهمه ؟!!!
کسی برام نمونده اما آدمای اطرافم باور ندارن !
باور ندارن که دیگه حامدی برای برگشتن وجود نداره این جسم فقط و فقط شبیه حامد اما مالکش روسی . آره ...
دانلود رمان شراکت تحمیلی از ناب رمان
[caption id="attachment_1011" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان شراکت تحمیلی[/caption]
نویسنده : مطهره ۷۶
خلاصه:
اذین دختریه که تو ۱۴سالگی مادرشو از دست میده.واز اون به بعد به پدرش خیلی وابسته میشه.تا اینکه تو ۲۱سالگیش اتفاقاتی براش میوفته که……………
مهرسام پسریه که با مامانش زندگی میکنه.تو داستان ۲۷ سال بیشتر نداره…………….
این دوتا شخص داستان های مابراثر یه اتفاقاتی باهم مجبور به یه شراکت میشن.
اونم فقط به خاطر مادر وپدرشون.این شراکت یه شراکت تحمیلیه
دانلود رمان پایان راه از ناب رمان
[caption id="attachment_1008" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان پایان راه[/caption]
قسمتی از رمان :
از خستگی نمیتوانم قدم از قدم بردارم .فکر میکنم، چطور باید خودم را به آپارتمانم در طبقه سوم برسانم. کلید را از کیفم درآورده، به محض آنکه آن را داخل قفل فرو میبرم، احساس میکنم زمین زیر پایم شروع به لرزیدن میکند .تنها چیزی که آن لحظه به فکرم میرسد این است که از ساختمان فاصله بگیرم
دانلود رمان پرستش از ناب رمان
[caption id="attachment_1005" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان پرستش[/caption]
ستانم را بگیر..
گرم کن سردی دستانم را با گرمی وجودت..
داغ کن حس یخ کرده روحم را..
من اسیرم..اسیر این تاریکی..اسیر این ترس..
بیا و بشو خورشید راهم..
بیا و بشو نور وجودم..
دستم را بگیر و با خود ببر..
من..میپرستم احساسم را..
احساسی که در این تاریکی گم کرده ام..
من پرستش میکنم این راه گم کرده را اگر…تو همراهم باشی..
بیا و پرستش را یاد بگیر..تو هم میتوانی..پرستیدن را..
تو هم میتوانی پرستش را..عاشق شوی...
دانلود رمان قلب ستاره از ناب رمان
[caption id="attachment_1002" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان قلب ستاره[/caption]
خلاصه ی از داستان رمان:
اي كاش از پشت پنجره بيرون را نگاه نمي كردم.
پرده را عقب كشيدم و نگاهم را به دست باران سپردم.
آن روز از موهاي طلايي خورشيد در سينه ي آبي آسمان خبري نبود.
قطرات باران چون اشك از چشم آسمان به زمين فرو مي ريخت.