دانلود رمان پرنیان شب از ناب رمان
[caption id="attachment_1759" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان پرنیان شب[/caption]
به بارون شدید پشت پنجره خیره بودم.
عاشق شبم … اونم شب بارونی …
البته نه وقتی میخوام برم مهمونی،
چون حالا حتما بابا شخصا منو می رسونه و این یعنی سوال و جواب.
پرده رو کشیدمو برگشتم جلو آینه .
یه عکس تمام قد از خودم انداختمو فرستادم برا نگین .
سریع جواب داد ” اینجوری میخوای مخ سعیدو بزنی؟ سک.سی تر لطفا ”
براش نوشتم ” میترسم شما به چشم نیاین ”