بهراد پسر استاد همایون صدر نائینی برای برآورده کردن آخرین خواسته ی پدرش که بافتن فرش ابریشم از طرحیه که پیش از مرگش کشیده مجبور میشه به کاشان بره تا با بافنده ای که مورد نظر پدرشه قرار داد ببنده.استاد رحیمی یکی از بافندگان مشهور فرش در کاشان بوده که به علت بیماریه آرتروز دو سالی میشه دست از کار کردن کشیده وبا خانواده ش زندگیه سختی رو میگذرونه
.بهراد اونو پیدا کرده وبا دادن پیشنهاد دستمزد بالا سعی میکنه استاد رحیمی رو راضی کنه.اما استاد به دلیل بیماری قادر به انجام چنین کاری نیست.ولی چون مبلغ پیشنهادی قرار داد بالاست گلاره دختر استاد،با جسارت پا جلو میذاره ومی خواد که اون فرش رو ببافه…پایان خوش..قشنگه…
*****
اگر ما،خودرا دوست نداشته باشيم،هيچ کس ديگري نيز مارا دوست نخواهد داشت
نگراني يعني تباه کردن لحظه هاي کنوني زندگي براي چيزي درآينده که هيچ اميدي به آن نيست
هميشه قرار نيست بقيه جوري فکر کنند که ما دوست داريم.اين حق بقيه است که جورديگري فکرکنند
هرچه به افراد و اشياء وابستگي کمتري داشته باشيد، درسفرزندگي با موانع کم تري روبرو خواهيد شد
افکارتان را با دقت انخاب کنيد زيرا آن ها تا حد بسيار زيادي تعيين کننده محتواي کل زندگي شما هستند
انسان وقتي بلند حرف مي زند،صدايش را مي شنود ولي اگر آرام صحبت کند،به حرفش گوش مي دهند
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.