دانلود رمان بگذار آمین دعایت باشم از ناب رمان
بی توجه به اون همه رررر گذشههته راه اون انباری ته پارکینگو گرفته رسههیدم به اون مامن همیشگی و هیچکس تا حالا جز خودم پا توب نذاشته.
پا که تو اون انباری ملقب به اتاق میذارم نگام دور میگرده و تهش دلم میگیره از اینکه اون اول صبح فقط میپرسه آیلین هنوز خوابه ؟
آره آیلین خوابه و من صههبح اول صههبح از این انباری ته پارکینگ میزنم بیرون وسردم میشه و به جا خانوم گز واسه اون میز صبحونه میچینم و لباساشو میدم دستش و تهش هم اون میپرسه آیلین هنوز خوابه ؟ حتما خوابه مگه جز خواب و تفریح کار دیگه ای هم بلده ؟
صههدای زنگ گوشههیم تو دل اتاق پیچیده منو دنبال اون منبا صههدا میکشههونه و تهش پیدا میکنم اون گوشههی قدیمی و دکمه دار و دلم خوب فقط کشههویی بودنش رو.
دیدن یه عکس کم کیفیت و لبخند اومده تا روی لبم.
– باز اول صبح شد فحش لازم شدی ؟
– شعور داشته باب کصافط و بده تحویلت میگیرمت اول صبح – بنال زودتر که باید آماده شم .
– مثلا کدوم قرار کاری مهمتون مونده ؟
– نفله و من که تا ته اون ماه پشت میزم نشستم و تو برو کلاتو بذار بالاتر.
– آدم پارتی داشته باشه رم دنیا نداشته باشه حتی اگه نوزده سالش باشه.
– بگوماشالا چشات درآن تو کاسه.
– گمشو و امروز میای اینوری؟
– آره بابا و دارم میام و اون لباسه رو هم تمومش کردم.
– قربون دسههتت بیارب و منم یه کم روب کار کنم و این زنیکه تازه به دوران رسیده بد رو اعصابه و حوصله نق و نوقشو ندارم.
– پس میبینمت و راستی ناهار چی داریم؟
– تو چی دوست داری- آی دلم ه*و*س یه فسنجون کرده .
– کوفت چی ؟ کوفت هم ه*و*س کردی ؟ …من به تو کوفت هم نمیدم و سههر رات سه تا ساندویچ سرد بگیر رهری بزنیم تو رگ.
– سگ خور و پس بای و به آهو هم سلام برسون.
– جک و جونور که سلام و ریر سلام حالیش نمیشه .
– جرات داری اینو جلو خودب هم بگو و بای.