دانلود رمان انتخابی اشتباه با لینک مستقیم
از زندان و کلانتری ترسی ندارم اما حالا وقتش نیست
.نه قبل اینکه حقیقت رو بفهمم
.کمی با دکترش سروکله زدم تا قبول کرد مرخصش کنه
اصرار داشت یک روز دیگه تو بیمارستان تحت نظر باشه اما با
استدلالهای من که تهران بیمارستانهای مجهزتری داره و مستقیم
.میبرمش اونجا بلاخره قبول کرد زیر برگه ی مرخصی رو امضا کنه
.مشکل مامور هم زودتر از اونی که فکرشو میکردم حل شد
مخصوصا که آرشام تاکید کرد شکایتی از کسی نداره و یادش نیست کی
.اینکارو باش کرده
.وقتی بلاخره ورق بازیا تموم شد به اتاق برگشتم
.اما با دیدن تخت خالی چند لحظه خشکم زد
خواستم سریع بیرون بدوم و دنبالش بگردم که صدایی از سرویس
.بعداشتی توی اتاق اومد
.به سمتش رفتم و در و یکضرب باز کردم
.داشت دستاشو میشست اما صورتشو از درد جمع کرده بود
لباس بیمارستان رو تنش زار میزد و یقه اش تا نزدیکی شونه کشیده شده
.بود
با دیدن من اخمی کردو از کنارم رد شد و به سمت تخت رفت
لباسام کجاست؟ _
متقابلا با سردی جوابشو دادم و ساک کوچک زیر تخت رو بیرون کشیدم
.و روی تخت انداختم
بپوش بریم دیر شد _
به درک که دیر شد، دیگه کجا میخوای منو ببری؟ _