دانلود رمان بیمار خاموش با لینک مستقیم
این رمان یک اثر روانشناختی و تریلر است که یکی از پرفروشهای نیویورکتایمز در سال ۲۰۱۹ بوده است.
داستان بیمار خاموش درباره زنی هنرمند است که به خاطر بیماری روانی، همسرش را میکشد.
آلیسیا برنسون نقاش در یک روز گرم تابستانی، همسرش گابریل، عکاس مد و فشن را در خانه با سیم به صندلی میبندد
و با اسلحه چندبار به سر و صورت او شلیک میکند. ماموران او را در حالی پیدا میکنند
که با لباسی سفید و حالتی بهتزده بالای سر جنازه ایستاده، چاقویی کنار پایش افتاده و رگ دست خودش را هم زده است.
آلیسیا دستگیر و به بیمارستان فرستاده میشود. در بازجوییهای پلیس، آلیسیا هیچ حرفی نمیزند.
او تا انتهای داستان خاموش میماند و سکوت او داستان را از یک تراژدی معمولی به چیزی فراتر، به یک راز و معما تبدیل میکند.
در بیمار خاموش نویسنده روی بخشی از روان انسانی انگشت گذاشته است
که احساسات بیان نشدهاش را در آن مدفون میکند.
احساساتی که به قول فروید هیچ وقت از بین نمیروند. فقط به شکل زنده مدفون میشوند
و یک روز به شیوهای زشتتر سر برمیآورند.
داستان بیمار خاموش در پنج بخش و از زبان تئو، رواندرمانگر دادگاه و آلیسیا، البته دفتر خاطرات او، روایت میشود و هر چه پیش میرود خواننده را بیشتر درگیر پیچیدگیهای خود میکند
دفتر خاطرات آلیشیا برنسون
چهاردهم ژولای
نمیدانم چرا دارم این متن را می نویسم. این واقعیت ندارد. شاید هم دلیل آن را میدانم ولی خودم نمی خواهم بپذیرم.
حتی نمیدانم چه نامی برای آن انتخاب کنم.
حس می کنم شاید کمی خودنمایی باشد، اگر نام دفتر خاطرات را روی آن بگذارم. حرفی برای گفتن ندارم.
فقط می توانم بگویم آنچه آنه فرانک نوشت دفترچه خاطرات روزانه بود، نه آنچه که من مینویسم.
اگر اسمش را مجله بگذارم، خیلی آکادمیک به نظر می رسد.
گویا موظفم هر روز این نوشته را ادامه دهم ولی من که نمی خواهم این کار را کنم.
چون اگر مثل یک تکلیف اجباری باشد من دیگر آن را ادامه نمیدهم.
شاید هیچ نامی برای آن انتخاب نکنم. نوشته ای بی نام که گهگاه آن را می نویسم. این طور، بینام بیشتر دوست دارم.
وقتی نامی برای چیزی انتخاب می کنی، همان نام عاملی بازدارنده برای فکر کردن درباره همه جوانب موضوع می شود. در این صورت، فقط روی یک واژه متمرکز می شوی و هر مطلبی را می خواهی به آن ربط دهی.
در حالی که یک واژه، این همه اهمیت ندارد و جزئی از قضیه است. هرگز با واژه ها نتوانستم راحت باشم. برای همین همیشه در قالب تصاویر فکر می کنم و تصورات خود را با تصاویر ذهنی ام نشان می دهم. بنابراین اگر برای گابریل نبود، من هرگز شروع به نوشتن نکرده بودم.