دانلود رمان وقتی دلت شکست از ناب رمان
دانلود رمان وقتی دلت شکست
تعداد صفحات:219
مغزم داشت منفجر می شد،سروصداشون خونه رو برداشته بود.از صبح کله سحر شروع کرده بودن به جنگ و مرافه، دستامو گذاشتم روی گوشام و پتو رو روی سرم کشیدم و زیر لب نالیدم:
–اَه … خسته شدم،تمومش کنید دیگه.
با اینکه هنوز خستگی دوندگی دیروز توی تنمه بیخیال خواب شدم.پتو رو از رو خودم با عصبانیت کناره تخت پرت می کنم.نفمیدم چطور حاضر شدم دیگه صداشون به اوج رسیده بود وبرام واقعا غیر قابل تحمل شده بودکوله مو برداشتمو از اتاقم بیرون زدم