دانلود رمان گناهکار سجاده نشین از ناب رمان
خلاصه:
دختری تنها سر خورده .. موجودی که پاکی و معصومیتش با دستان آلوده ی نامادری و برادرنامادری به تاراج رفت ..
رها شده در خیابانهای بی درو پیکر شهر .. جدا افتاده و مطرود … ولی درست در لحظه ای که فکر میکرد همه ی خوبی های دنیا به پایان رسیده ….قشنگه..پایان خوش
اینجام که سال تا سال یه ماشینم رد نمیشه .. لعنتی شارژ موبیلمم تموم شده .. خاکبرسر باتریش غزل الوداعو خونده باید برم یه گوشی دیگه بخرم .. یه ماس میخوام برم نمیشه ، وقت ندارم که .. این مشتریای بروز( بهروز ) ولم نمیکنن !! حالا باید دید این جدیده چه طوره !
خب خدا رو شکر یه ماشین پیدا شد .. او لا لا ، پورشه ی مشکی .. خدا کنه خودش باشه ..
بله خودشه ، درو با ریموت باز کرد .. بروز چی گفت ، آهان درو با ریموت باز میکنه من سریع بپرم تو حیاط پشت اولین کاج قایم شم .. بدو بریم خانوم خانوما که بلیطت برده .. آناجونم بنده غلط کردم رسمآ ، همیشه از این لقمه ها برام بگیر نیم ساعت که سهله 2 ساعت براش میصبرم ..
بپرم تا در بسته نشده .. ای بابا اینم شد کار همیشه دزدکی و یواشکی باید بریم نشد یه بار با یه همچین کیسی راحت بریم ددر .. خب اینم اولین کاج .. اوه اوه اینجا خونه س ؟! هنوز تو تهران از این خونه ها پیدا میشه ؟! جالبه .. خب جناب آقا بپر پایین از ماشینت بینم مثه ماشینت گوگولی هستی یا نه !! اوه اوه ! این که از این مدلاس که باهاش حال نمکنم .. از این مؤمن مأبا که آبم باهاشون تو یه جوب نمره .. اّه اّه بدم میاد ریش میذارن ، پالتو بلند ، یه عالم انگشتر منگشتر با نگینای گنده ، تسبیح به دست لباشونم میجنبه معلوم نیست واس چی بازو بسته میشه .. لعنتی معلوم نیست حاج خانومو کجا فرستاده زنگ زده به بروز ترگل ورگل آس طلب کرده .. چه خوش اشتهام هست ..