نیلوفر بهرامی… دختری ساده ولی خودساخته که پس از شکست اولش تصمیم میگیره به دور از محیطی که این شکست رو براش رقم زده آینده ی جدیدی بسازه. آینده ای که آمیخته با اهداف و آرزوهاشه! به همین منظور وارد شهری میشه که هیچ تجربه و پیشینه ای از زندگیه توش نداره.
غافل از اینکه همین شهر با تمام اتفاقات خوب و بدِ زندگیش عجین میشه و به طرز عجیبی آیندش رو رقم میزنه!
درست همون وقته که زندگیش پر میشه از جزر و مدهای شدید و پرخروش و داستانِ سیمرغ رو رقم میزنه! …پایان خوش
زن و دختر یکجاا و یاک نفس ته دلت برای مر رویاهات شااام غریبان برپا کردن!
امیمانه ای با آینه هدایت کرد.
این روزا رفاقت صا ِ امت پاهام منو بی اراده سا آیناه هاا پیادا کرده بودم..
شاااید به امید و دلخوشاای همون چند انیه ای که سرم میدیدم و یا تصور میکردم.
به بهونه همون یه ِ چشامای سایاهی رو پشات من…
تمام ِ روی گونشگ همه ی امید ِ نگااه..
همون نیمه لبخند و اون دو تا چال چیزی که روی سفره ی فقیرانه زندگیم مونده بودن همین چند تا چیز بودن.
گ به آینه نزدیک و نزدیک تر شاادم.. هنوز که هنوزه با چهره ی جدیدم انس نگرفته بودم. با این موهای کوتاه و بهم ریخته…
با این گودی های سایاه زیر چشم و گونه های تو رفته و کبودم هنوز غریبه بودم.. هنوز بیشرمانه دنبال همون دختر بودم..
همونی که موهای تابدارش تا زیر کمرش میرسید..
همونی که مژه های صاف و بی حالتش یه زمانی فردار و بلند بودن..
همونی که چشمای پف کرده و خواب آلودش یاه زمانی بوی زندگی میداد..
همونی که با ورودش به جایی همه جا نیلی میشااد..
از همه جا بوی عطر شاایرین فرانسااویش میومد.هنوزم دنباال نیال میگشااتم..
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.