دانلود رمان آسو با لینک مستقیم
نویسنده : نسرین سیفی
? خلاصه :
صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند.من ترسیده و آشفته میان اتاق نیمه تاریکی روی یک صندلی زهوار دررفته در خودم مچاله شده بودم. فکرم مختل شده بود و .هزاران صحنه مثل فریمهای فیلم از مقابل چشمانم میگریختند.تمام این چند روزه،هرکس از راه رسیده بود چیزی زیر گوششم زمزمه کرده بود و گذشته بود، بیآنکه بداند آنچه در قلب و روح من می¬کارد تمام اندامم را به لرزه درمیآورد. صدای کوبیده شدن دهل مرا در اندیشهای تلخ فروبرده بود. این صدای طبل پیروزی بود که میگفت اینجا خونبهای فرزندمان را به سور .نشستهایم که سوگ از آن شماست..