دانلود رمان جاده های پاییزی از ناب رمان
خلاصه ی از داستان رمان:
پری استاد جوان دانشگاه است که اولین سال تدریس در دانشگاه را می گذراند و توسط دانشجویانش اذیت می شود. پری بین عشق یکی از دانشجویانش که چندین سال از او کوچکتر است(سینا خوشدل) و عشق برادر همین دانشجویش(سروش خوشدل)، که هر دو دارای اختلالات روحی و روانی هستند، در دو راهی بزرگی می ماند که نمی داند تصمیم عاقلانه کدام است…
برای بار چندم بود که در این دو ساعت تدریسم، نور قرمز رنگی به چشمانم تابانده می شد.
نور قرمز رنگی که تازه فهمیده بودم اسم آن لیزر است.
وسیله ای که یک ماهی می شد به بازار آمده بود و از قضا شده بود بلای جان خودم.
نه اینکه دانشجوها اصلا اذیتم نمی کردند،
حال با همین لیزر که نمی دانم دست کدامیک از آنها بود،
مرا مضحکه ی دست خودشان قرار داده بودند و اوضاع دیگر نور علی نور شده بود.
با آن نوری که به چشمانم تابیده می شد،
برای چند لحظه اصلا نمی توانستم ببینم. از اینکه با این سن کم برای تدریس در دانشگاه استخدام شده بودم، پشیمان بودم.
اصلا مرا چه به اینکه با بیست و پنج سال سن، در دانشگاه تدریس کنم.
انگار فقط منتظر این بودم که مدرک فوق لیسانس تاریخ را از دانشگاه بگیرم و بعد مثل کسانی که عقده ی تدریس به دلشان مانده است برای درخواست تدریس از این دانشگاه به آن دانشگاه بروم تا در نهایت در همین دانشگاه به عنوان مدرس پذیرفته شوم.
فقط تدریس کردن که نبود، سر و کله زدن با دانشجویانی که هیچ کدام باور نمی کردند این دخترک ریزه اندام کوتاه قد، استاد دانشگاه است، بیش از حد طاقت فرسا بود.
اذیت و آزارهایشان تمامی نداشت و همیشه بدترین و عجیبترین شیطنتهایشان را برای ساعتهای تدریس من کنار می گذاشتند.
[…] قرمز رنگی که تازه فهمیده بودم اسم آن لیزر […]