دانلود رمان عشق یعنی سر درد با لینک مستقیم و رایگان
به نام خدایی که درهمین نزدیکی است…
دلتنگی ها گاه از جنس اشک اند و گاه از جنس بغض…
گاه سکوت میشوند و خاموش میمانند…
گاه هق هق میشوند و میبارند..
دلتنگی من برای تواما…..جنس غریبی دارد!
مقدمه:
بچه ها این اولین کتابیه که نوشتم..محتوای این داستان مخلوطی از عشق و
طنز و وحشتهه..اولش که بخونید فک میکنید که فقط طنزه
ولی باید به وسطاش برسید..خوب خوب امیدوارم خوشتون
بیاد..چاکرپاکرم…پس بسم ا…
****************************
*یکتا*
کلاهمو از روی سرم برمیدارم ….الان مرتیکه الاغ بهم گیر میده شالمو
مرتب کردم و سعی کردم مثل آدم راه برم..باقدمهایی که
سعی میکردم آروم باشه به سمت اتاقش رفتم..دوتا تقه به در زدم
وباشنیدن صدای نحسش وارد اتاق شدم
من_بامن کاری داشتید؟
یه نگاه کثیف به سرتاپام انداخت که حالم داشت بد میشد بالبخند کثیفش
گفت:چقدر آروم شدی
ببین دودیقه که مثل آدم رفتار میکنم نمیزارن…بی حوصله گفتم:بامن کاری
داشتید؟؟
انگار به سروپاش فش ناموسی کشیده باشم بااخم گفت:دفعه بعد نمیخوام
با این تیپای مسخره ببینمت…فکر نکن چون از همه بچه
تری بهت گیر نمیدم..دراشتباهی…دفه بعد اینجوری ببینمت باهات
برخورد جدی میکنم…
زارررررت بابا ن….ینی…مرتیکه خر..دیگه کارم به جایی کشیده شده این
کچل بهم گیر میده…