دانلود رمان زمردم با لینک مستقیم
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: محیا بابائی
تعداد صفحات: 1827
خلاصه رمان: زمرد از ترس ازدواج اجباری به پسرخاله اش پناه می برد، علی ای که مردانگی اش زبان زد است و دوازده سال از زمرد بزرگتر! غافل از آنکه…
قسمتی از متن رمان زمردم
علي ميخواي بديش به من ؟! سرش را بالا انداخت و از جایش بلند شد پاهاي بلند و صورت وقتي مردانه سرش را روي شانه اش گذاشته بود دلم را لرزاند … دستش را با ريتمي منظم آرام به پشت امیریل میزد و جلویم قدم هاش و که امیریل را به پشت نگاه کرده بود و رو ميرفت ولي اميريل هنوز هم نق میزد باید امیریل را میگرفتم ولی دلم میخواست علي را تماشا کنم…
علي اي که در این هفت سال هر شب خوابش را میدیدم و بهانه اش ….. علي اي که بعد از آمدن اجباري مرصاد توسط پدرم در دلم خاموش کردم و یا شاید هم فقط رویش حبابکي گذاشتم تا شعله هایش قلبم را به آتش نکشد … صداي اميريل بلند شده بود ؛ آرام گفتم گشنشه …علي فكر كنم به سمتم آمد و در ایستاد و به چشمانم نگاه کرد سپس به سمتم آمد و در کنارم گذاشتش انگشتم را روي لپ سرخ پسر کوچکم کشیدم و عطر بدنش را نفس کشیدم….
صدایش نگاهم را به سویش جلب کرد بزرگ شدي ! نمیدانم در صدایش تحسین بود یا حسرت علي در كودكي ام هميشه براي همه مردي ناخوانا بود ؛ بجز من ! ولی انگار حالا که بزرگ شده ام من هم جزئي از همه بودم … بند هاي روي لباسم را آرام باز کردم تا امیریل را سیر کنم که کت مشکي اش روي ، شانه اي که پایین تر داده بودمش نشست سردت میشه ! لبخند عميقي زدم و نگاهش کردم ؛ ناخودآگاه يك تاي ابرویم را…
دانلود رمان یاقوت با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر