دانلود رمان زخمی سنت با لینک مستقیم
هاله نژاد صاحبی
خلاصه رمان : پشت در اتاق نشست و زانوهایش را در آغوش گرفت. به حدی سرگیجه داشت که گمان میکرد کره زمین از جو خارج شده و دیگر چیزی به نام جاذبه وجود ندارد. پلکهای خشک و خستهاش را روی هم فشرد و سرش را به در چوبی اتاقش تکیه داد. تن همیشه سردش، از همیشه سردتر بود و معده گرسنهاش شدیدا میسوخت. اما ذرهای برایش اهمیت نداشت. آنقدر در این مدت درد روحی کشیده بود که دیگر دردجسم،برایش شوخی بیش نبود.آب تلخ دهانش را بلعید و گوش سپردبه گفتگوی مردانی که..
قسمتی از داستان
گلاب را روی سنگ قبر ریخت و با دست مشغول شستشوی سنگ سردش شد.
سپس دست سرد و لرزانش را روی نام حک شده گذاشت و آرام لب زد: سلام مرد مهربون من… سلام میثاقم.
اشک هایش پشت سر هم روی گونه هایش چکیدند. پری بی معرفتت اومده…
اما اینبار برای خداحافظی. خم شد و روی نامش را بوسه زد.
میگن اونایی که میرن پیش خدا، دلشون پیش عزیزاشون میمونه و حواسشون بهشون هست… میگن جسمشون زیر خاکه اما روحشون پیش خانواده…
مکثی کرد و با هق هق ادامه داد: اگه حواست بهم هست میخوام بگم شرمندتم مرد مهربونم… اگه حواست بهم هست میخوام بگم ببخشید شوهرم… پری بی معرفتت و حلال کن.
بی توجه به خاکی شدن چادر مشکی اش، روی سنگ قبر جنین وار دراز کشید و در خودش جمع شد.
میگه صوریه و نهایت چند هفته طول می کشه، اما من از ثانیه به ثانیه ی این چند هفته متنفرم.
از اسمی که متعلق به پریچهره اما میاد توی شناسنامه من… از اسمی که متعلق به توعه اما میره توی شناسنامه اون…
هر هرچیزی که منو به غیر تو وصل کنه… از واژه النکاح و سنتی.. از همشون نفرت دارم میثاق!
دانلود رمان زخمی با لینک مستقیم برای موبایل و کامپیوتر