دانلود رمان هشتگ با لینک مستقیم
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: نگار_ق
تعداد صفحات: 1528
خلاصه رمان: ماری یه دختره جسوره که برای خواستههای خودش میجنگه، یه دختر بلاگرِ که شاخ اینستاست و معروفه، از بچگی عاشق آراز پسر عموشه ولی آراز اونو اصلاً نمیبینه و دوستش نداره تا اینکه آراز تصادف میکنه و به کما میره و وقتی به هوش میاد حافظش رو از دست داده…ماری از فرصت سوءاستفاده میکنه و بهش میگه ما قبلاً همو دوست داشتیم و باید ازدواج کنیم ازدواج میکنن و…….
قسمتی از متن رمان
گوشتتو با پیازا تفت بده. ولي فعلا نمك نریز. نمك رو بذار آخر سره آخر سر چقدر نمك بریزم؟ خب الان من بگم عصبي ميشي. يعني اندازه وجود نداره؟ طعمشو بچش دیگه مادر. ولش کن مامان. نميخواد بگي. هيچي هم نفهمیدم. ولش نکني بري از بیرون سفارش بدي؟ زشته به خدا ماري. یه کاریش ميکنم مامان. خدافظ. کلافه نگاهي به تابه کردم و خواستم گوشت رو اضافه کنم که تلفنم زنگ خورد.
با دیدن شماره ي پولاد نفسم رو فوت کردم و جواب دادم: چیه چند روزه ول نمي کني؟ من با توکاري ندارم. مخاطبم خود پریساس. جدا؟ پس دو روز دیگه که مشکلات از سر و روت آویزون شد دیگه دنبال من نگرد. زود گفتم: وایسا وايسا ببینم. کدوم مشکلات؟ برو با مخاطبت صحبت کن. ببين من حال و حوصله ندارم. درست حسابی بگو منظورت چیه.
منظورم اینه که من خوبي همه رو مي خواستم که گفتم سقط کنه! اومدي مادر ترزا بازي درآوردي و فکر کردي گل کاشتي؟ تو خواهر منو بهتر از من ميشناسي؟ من چه بدونم خواهرت چه جور آدميه؟ قرار شد به پولي بهش بدم و اونم بچه رو بده. جدا فقط قیافه ات خوشگله، نه؟ مغزت کار نمی کنه! اخم کردم…