دانلود رمان من به تو دل دادم با لینک مستقیم و رایگان
دربارهی دختری است که به خواستهی پدرش تن به ازدواجی میدهد و پس از مدتی عشق شکل میگیرد.
گریهام گرفت و راضیه خانم بغلم نشست و شروع کرد به حرف زدن و گفت: دختر گلم گریه نکن حالت بد میشهها.
مامان راضی دلم گرفته مگه من چیکار کرده بودم؟
اونا من رو ولم کردن و دلم خوش بود به آراز که اونم….
مامان راضی دلم هوای ستارمو کرده ولی آراز نمیذاره برم ببینمش.
خستهام مامان راضی. دلم یک خواب طولانی میخواد.
مامان راضی: پونه زنگ بزنم شیوا بیاد پیشت؟
نه مادر جون، لازم نیست. فقط یکم سر درد دارم. میرم بالای یکم استراحت میکنم، خوب میشم.
مامان راضی: باشه دخترم مواظب خودت باش و نذار اتفاقی بیافته.
خدافظ مامان راضی.
مامان راضی: خدافظ. برو به سلامت.
از خونش بیرون زدم و رفتم طبقه بالا. بالا رفتن از پله برام سخت بود.
ده دقیقه طول کشید تا برسم به خونه خودم.
خونهای که 4 ماه بود شده بود پناهگاهم. مأمن تنهاییم.
خدایا میشه زندگیم درست بشه!!
دلم هوای آرازمو کرده. دلم تنگ ستاره است. میشه دوباره برگردم پیششون.
وارد خونه شدم.
من 4 ماه پیش که همه چیز تموم شد اومدم اینجا.
بچهها برام پیداش کردند و شدم همسایه مامان راضی.
زنی که قرار بود یک روزی بشه مادر زن آراز من و حالا شده همسایه زنی که جای دخترش رو گرفت. اون خیلی مهربونه و هوامو داره.
یک خونه کوچیک با دو تا خواب و یک سالن کوچیک و یک آشپرخونه اپن.
انصافاً خونه خوبیه برای من تنها و بیکس.
پدرام و رضا خیلی اصرار کردن برم خونشون ولی دلم راضی نشد.
بالاخره اونا هم زن و زندگی داشتن و رفتن من درست نبود.