خلاصه ای از داستان رمان: داستان از جایی آغاز میشود که دختری به نام ترمه قصد دزدی از فردی به نام مهرداد سنایی را دارد. این دزدی با هدف طرح ریزی شده و در ادامه پرده از رازهایی در زندگی آنها برداشته میشود.
صفحه ی اول رمان:
زیپ کاپشنمو باز کردم و مقنعمو داخلش زدم.دوباره زیپو بالا کشیدم . نیم ساعتی میشد که با فاصله از مجتمع تجاری قدم رو میرفتم . کم کم داشت حوصلم سر میرفت.نکنه اشتباه اومده باشم؟ به موبایلم نگاه کردم ولی آدرس که همینه . پسری از کنارم رد شد ،وقتی فهمید اونجا دارم الکی قدم میزنم ، ایستاد :-عزیزم قالت گذاشتن؟ میخواهی عوضش باهم بریم صفا؟ قیافه بدی نداشت بهش هم نمیومد که اهل این حرفها و برنامه ها باشه. لحن حرف زدنش هم خبر از مسخره کردن میداد. انگار اونم حوصلش سر رفته بود و میخواست سربه سر کسی بذاره . اگه جوابشو نمیدادم پی کارش میرفت؛ اما منم بدم نمیومد یه کمی اذیت کنمو سرم گرم بشه. کولمو بلند کردم و به حالت تهدید ،سمتش گرفتم:-برو گمشو تا نزدم قیافتو بی ریخت کنم. لبخند کجی روی صورتش نشست :-اِ وا خواهر. دختر که نباید خشن باشه . قبل از اینکه جوابی بدم دستی تو هوا تکون دادو رفت. اشتباه کردم؛ انگار وقت مناسبی براش نبودو عجله داشت. کولمو پایین آوردم حیف شد که رفت . به دیوار تکیه زدم.ماشین کمری سفیدرنگی از راه رسید. مرد شیک پوشی که از ماشین پیاده شد رو زیر نظر گرفتم.قفل ماشین رو زد. کیف پول و موبایلشو داخل بارونی مشکیش که تا زانوش میرسید، انداخت.
ناب رمان نامی آشنا برای علاقه مندان به خواندن رمان و کتاب،
بعید است علاقه مند به خواندن رمان باشید و حداقل یک بار به ناب رمان سر نزده باشید
بیش از 4000 رمان رایگان و فروشی در سایت بیانگر قدمت ما در این حوزه می باشد
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناب رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.