دانلود رمان شبیه نرگس از ناب رمان
[caption id="attachment_1641" align="alignnone" width="450"] دانلود رمان شبیه نرگس[/caption]
تقه ای به در خورد.
نیما-نرگس؟
-بله؟
-بیا این ایمان با تو کار داره.
نرگس پوفی کرد و گفت:باشه
دست از نوشتن برداشت: اَه! آخه الان اومدی با من چی کار داری؟!
شال و چادر گلدارش را از روی آویز برداشت و سر کرد. حتی با این که باید زود بیرون می رفت ولی شالش را با گیره و مدلی خاصی روی سرش محکم کرد. دختری نبود که به وضع ظاهرش اهمیت ندهد. جلوی نامحرم آرایش نمی کرد ولی حداقلش هر بار شال یا روسری اش را با مدل خاصی سر می کرد. ...