دانلود رمان انتخاب اشتباه از ناب رمان
دانلود رمان انتخاب اشتباه
داستان یه دختره…از نظر خودش عادی…دختری که خیلی عاشقه ولی یه عشق اشتباهی…عشقی که نه تنها زندگی خودش بلکه زندگی های دیگه رو هم به بازی میگیره…دختر قصه ی ما محیاست…و اما…محیای چه کسی؟؟؟ این رمان برگرفته از واقعیت است !
من محیا…محیا کریمی…عزیز دردانه ی محمد…کسی که همیشه قانون ها بخاطرش نقض میشد محیای مریم…
محمد…پدرم تنها مردی که همیشه برایم حکم پشتیبان را داشت..تا ۱۵ سالگی تنها مردی بود که احساس
دوست داشتنش همیشه همراهم بود سر بلند میکردم و با غرور درمیان دوستانم میگفتم : من فقط پدرم را
دوست دارم تنها مرد دوست داشتنی زندگی ام…
۱۵ سالگی ام…چه زود تمام شد…شروع ۱۶ سالگی شروع احساسات بقول مامان بچه گانه ام شد حضور پررنگ
مردی غیر از پدرم…مردی بنام سروش…سروش پسر خاله ام…
پدرم دبیر بود… همیشه صدای حافظ خواندنش آرامشی بود برای خانواده ی کریمی…چندسالی از بازنشسته
شدنش میگذرذ..تنها چیزی که برایش باقی مانده بود دست هایی لرزان و خاطره واحترامی از دانش آموزانش بود
مامان مریم خانه دار بود خیلی کم پیش می آمد که با صدای بلند با ما حرف بزند…
اولین بچه ی خانواده مارال بود خواهر بزرگم ۷ سال پیش با صادق پسر عمه ایمان با عشق ازدواج کردند صادق پسر خوب وآرامی بود درست مثل مارال…تنها مشکل زندگی اشان این بود که صاحب فرزند نمیشدند
بعد از مارال , مانیاست…بی منطق ترین فرد خانواده …! مارال ۴ سالی هست که با برادر دوست قدیمی پدر ازدواج کرده…سجاد داماد دوم خانواده پسر متمول و خوش برخوردی بود ولی متاسفانه مثل یک طلسم پنهانی مانیا نیز صاحب بچه نشد…! هربار بارداری مانیا بعد از چند ماه شادی و بعد… سقط جنین آن هم بدون دلیل…
شادی را از خانه ی ما میگرفت…بعد از او هم من…محیا…۲۱ ساله … پدرم هیچوقت موافق دانشگاه رفتن دخترها نبود مارال و مانیا به همین دلیل هرگز دانشگاه نرفته و ازدواج کردند ولی من…نه